در راستای این پست که جمعی از دوستان جویا شده بودند که یا پرتقال! اصلا تو را با 110 چه کار؟ خدمتتان عارضم که:

شب بود.

ساعت 9 بود.

زمستان بود.

خلوت بود.

سرد بود.

پرتقال در ایستگاه اتوبوس بود.

دو غولِ دو پا و دو دست هم بودند.

مزاحم بودند.

حرف های زشت میزدند.

داشتند سکته ام میدادند.

نزدیک میشدند.

و چه چیزی در آن موقعیت در دسترس تر از زنگ زدن به 110؟

112 را گرفت.

من ادایِ صحبت با پلیس را درآوردم.

فرار کردند.

تا 10 دقیقه بعدش هنوز داشتم میلرزیدم.

از سرما یا ترس، نمیدانم.