پرتقال دیوانه تقدیم میکند! :)

سرِ زنگ دینی سُراییدم! :دی

خیلی هم خوب خوندم براتون!

اینم پست قبلی '_'

اینم شعر: 



خستگی، گیجی و منگی، به کنار!

آن همه درد کشیدم، به کنار!

رفتی از خانه و حالا دلِ من

شده متروکه و ویران، به کنار!


زندگی در نِگهم بیخود و بی نور شده

آن همه شوق و امیدم، همه نابود شده

سر، دو دستم، نه! تمامی وجودم به شبی

در نبودت همگی هاله ای از دود شده


من اگر کشته لبخند تو ام، عیبی نیست

تو اگر حقه زدی بر دل من، عیبی نیست

وای اگر جای تو و من، حال وارونه شود!

این همه زخم که بر روح منست، عیبی نیست؟


اصلا این بار چه بهتر که نگاهت الکیست

وان ببخشید و ببخشید که گفتی الکیست

من دِگر حفظ شدم در پسِ این کهنه نقاب

تک تکِ عاشقتم، عاشقتم ها الکیست...


[هما پورجم]