۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

چه قطارای دیگه‌ای تو زندگی می‌شناسید؟

طی روند جالبی امروز باعث شد اینجا رو ببینم. ایستگاه علی آباده. خیلی حس جذابی برام داشت این منظره. دلم می‌خواست بشینم‌ نگاش کنم و فکر کنم به تموم قطارایی که سوارشون می‌شیم تا ما رو به ایستگاهی که می‌خوایم برسونن، به قطارایی که دیر بهشون می‌رسیم، به قطارایی که زود بهشون می‌رسیم، به قطارایی که توش عذاب می‌کشیم، به قطارایی که توش از ته دل می‌خندیم، به قطارایی که مجبوریم سوارشون بشیم، به قطارایی که به خواست خودمون سوارشون می‌شیم، به قطارایی که توش کسی رو نمی‌شناسیم، به قطارایی که تنها سوارشون نمی‌شیم، به قطارایی که راهبرش یهو تو بلندگو می‌گه:«این قطار در ایستگاهی که می‌خوای پیاده بشی توقف نداره». دلم می‌خواست به تموم قطارای زندگی فکر کنم اما باید سوار قطاری که اومد می‌شدم.‌

  • پرتقالِ دیوآنه
  • چهارشنبه ۲۸ فروردين ۹۸

خدا اشرف مخلوقاتت قدر نمی‌دونن،

بگو دکمه‌ی دور شدن از آدمات کجاست؟

  • پرتقالِ دیوآنه
  • شنبه ۲۴ فروردين ۹۸

هیدروژن

اونجا که یه چیز خوبی درونت دیده که خودت ندیدی و بعدش خودت هم باورش می‌کنی خیلی قشنگه. 

  • پرتقالِ دیوآنه
  • پنجشنبه ۲۲ فروردين ۹۸

غریبه‌ی آشنا

چی می‌شه انقدر غریبه می‌شیم با جایی که کلی باهاش آشنا بودیم؟
  • پرتقالِ دیوآنه
  • پنجشنبه ۲۲ فروردين ۹۸
انسان وقتی دلش گرفت از پی تدبیر میرود؛
من هم رفتم :)
#سهراب_سپهری