واقعیت اینه که همه ی آدما توی یه روزایی از زندگیشون از خودشون به شدت نفرت دارن. مهم اینه که این نفرت رو چه شکلی مدیریت کنی که بعدش از خودِ جدیدی که داری راضی باشی...
- ببخشید
واقعیت اینه که همه ی آدما توی یه روزایی از زندگیشون از خودشون به شدت نفرت دارن. مهم اینه که این نفرت رو چه شکلی مدیریت کنی که بعدش از خودِ جدیدی که داری راضی باشی...
- ببخشید
به خدا اگر از چیزی که کسی برایتان خریده است، جلو چشم خودش استفاده کنید، آن فرد فکر نخواهد کرد که شما نیاز مبرم به آن چیز داشته اید. بلکه تنها خوشحال میشود از اینکه چیز مفیدی برایتان خریده که دوستش دارید. بعضی اوقات خوشحال کردن دیگران به همین سادگی است. پس بخیل نباشید و فکر های عجق وجق نکنید!
محض اطلاع نویس: سومین پست امروز! :دی
ته نویس: قالب به معنای شکل گرفته شده است. کلیک
از کنکوری ها نپرسید درسا چطور پیش میره!
از در شرف ازدواج ها نپرسید پس کی عروسی میگیرین!
از مزدوج شده ها نپرسین پس کی بچه دار میشین!
از بچه ها نپرسین مامان یا بابا؟ خواهر یا داداش؟
از ...
اگه شروع کردی به اسکیرین شات گرفتن از مکالمه هات باهاش، سه حالت داره:
یا باید فاتحه اون رابطه رو بخونی!
یا داری وابستش میشی!
یا باید منتظر باشی آخرش یه جایی اشکت رو در بیاره...
استفاده از نام فرد در مکالمه بسیار با اهمیت است. نام هر فرد در هر زبانی زیباترین صدایی است که دوست دارد بشنود. نام فرد بخشی از هویت اوست و شنیدن آن از زبان مخاطب به معنای پذیرفته شدن حضور وی و اعتبار اوست. در نتیجه احساس مثبتی را در فرد ایجاد میکند.
+ دقت کردین وقتی از دست کسی عصبانی هستین ترجیح میدید اسمشو صدا نزنید؟
++ خلاصه بهش فکر کنید و عمل کنید. حتما خودتونم حسِ خوبشو تجربه کردید.
1. یه چند تا پستِ گلچین در ابتدا براتون دارم :))
اوه اوه چه میکنه این توده یِ هوایِ سرد!
2. یه چالشم براتون در بیارم از تو کیسه ام :دی
3. حق یارتون:))
1. خلوت بود! ولی دو نفر جلوتر منتظرِ تاکسی بودن و راننده یِ پیکانِ زرد تکیه داده بود به درخت و یه نگاه به اونا میکرد یه نگاه به ماشینش و سرشو تکون میداد ... از خط عابر که داشتم رد میشدم زیرِ نظر گرفته بودمِش! رسیدم به ماشینِش و نشستم صندلی جلو! چشماش برق زد و اومد سمتِ ماشین! دو تا مسافِری که جلو تر ایستاده بودن با دودلی راهشونو سمتِ پیکان کج کردن و سوار شدن! راننده اِستارت زد و یکم خم شد طرفم و گفت: باریکلا به شعورِت دخترم :) لبخند زدم! (اگر عجله ندارید حتما سوارِ تاکسی هایی شوید که کنار جاده منتظرند ... خدا را خوش می آید!)
2. نذارید تنهایی باعث بشه آدمِ اشتباهی واردِ زندگیتون بشه! نذارید وقتی اوضاع خوب نیست از سرِ کمبودِ کسی که حرفاتونو بشنوه شخصِ غلطی پا بزاره تو دِلتون! آدم تویِ این موقعیت ها شکننده اس! پر از نیازِ درک شدن و همراهیه! فکر میکنید که وای خودشه! همینیه که میخواستم! اوضاع که بهتر بشه میفهمید اشتباه کردین! شما میمونید و یه رابطه یِ پَلاسیده! شما میمونید و مُشتی از خاطرات! شما میمونید و خودتون! پس از اون اول نذارید کسی بیاد! عشق اونه که تویِ بی نیازی دِل ببره و تو اوج سختی خودشو اثبات کنه ... (امیدوارم منظورمو گرفته باشید)
3. قدرِ این دوستایی که وقتی همه درگیر روزمرگی هاشونن، وقتی همه غرقِ تلاش واسه تحققِ اهدافشونن، یواشکی حواسشون به چشمات، به رنگِ خنده هات، به طعم حرفات و خلاصه به همه چیت هست رو بدونین! اینا فتوشاپ هایِ روزگارن! از اینا هر روز تشکر کنید بابتِ بودنشون! هر روز بهشون بگید که اگه نداشتمت چی میشد؟ نگران نباشید! هیچ وقت با این حرفا خودشو دستِ بالا نمیگیره کسی که این همه الماسِ وجودِش... و من چقدر خوشبختم که از این فرشته ها دارم 3>
4. مادر ها موجودات عجیب و باورنکردنی هستند! کوچِک ترین تغییری را حتی اگر درونی باشد غالباً زودتر از خودتان میفهمند! :)) بعد میروند گل برایتان میخرند و در حالی که دستانشان از سرما یخ کرده با ذوق گل را جلویِ صورتت تکان میدهند و در لفافه میگویند: بابا بیییخیاااال :))) و تو باید در آن لحظه جان بدهی برایِ این حجم از عاشقانه که به وجودت تزریق میشود ...
5. حق یارتان :)
یه جاهایی هم فقط باید خفه شد!
مثلا جلویِ پدری که کاملا میدونه داره زیاده روی میکنه در داد زدن!
داره میشکونه روحِ بچشو،
داره پیاز داغِ ماجرا رو خیلی زیاد میکنه!
داره تکراری ترین موضوع رو برایِ بار اِن اُم یادآوری میکنه
اینجا درست همونجاییه که باید خفه شد!
چون تو هر چی هم دلیل و منطق بتراشی، یه پدر عصبانی هیچی نمیفهمه!
چون هر چی با آرامِش و متانت صحبت کنی، بازم فکر میکنه داری زبون درازی میکنی!
تو باید خفه شی!
وقتی پدرت با چشمایِ پر از کینه بهت میگه:
انگار علف هرز دارم بار میارم ...
پ.ن: قبلا فکر میکردم آدما نباید حرفی رو تویِ دلشون نگه دارن، ولی الان ماه هاست پی بردم که گاهی وقتا فقط خفه شدن تنها راهِ به گند کشیده نشدن رابطه ایِ که نمیشه منکرش شد ...
پ.ن تر: آدما هر چی قلب هاشون از هم دور تر میشه، بیشتر داد میزنن!
پ.ن ترین: بد میگم ؟
گفت: اگه یکی از کسایی بودی که زمان امام حسین یزید بهت وعده ی پول یا چیزی رو که اگه بخوایم به زمان حال بسنجیم میلیارد ها ارزش داره رو میداد، توی سپاهش نمیرفتی؟
صبح ساعت 6، صبحانه، آماده شدن، سرکار، ظهر، خونه، ناهار، آماده شدن، سرکار، شب، شام، خواب... شده ریتم تکراری زندگی من!
خوب یادم میاد وقتی نوجوون بودم برای آینده ام چه برنامه ها که نداشتم! چقدر رویاهای قشنگ میساختم و تاسف میخوردم به حال آدمایی که درگیر روزمرگی ان! اما حالا خودم هم دچار این درد شدم!
اون موقع ها وقتی مجری تلویزیون میگفت: خانواده شما به در کنار شما بودن نیاز داره نه به پولی که صبح تا شب کار میکنین تا بیارین خونه!
میگفتم عجب آدم فهمیده ایه! ولی الان که خودم دست راست و چپ ام رو از هم تشخیص دادم، میبینم باید پولی باشه تا بشه زندگی کرد، تا بشه وقتی شب میای خونه لااقل نون و پنیر واسه خوردن داشته باشی، اما به خودم قول دادم اگه وضع کارم خوب شد دیگه زیاد غرقش نشم و قانع باشم! حالا خدا میدونه اون روز کی میرسه...
پووووف چه ترافیکی، نصف فکر و خیال هام از همین ترافیکه، وقتی پشت یه کوه ماشین ایستادی کاری جز فکر کردن نداری... بوووووووم! امان از وقتی که دیگه گاوت هم بزاید و ماشین عقبی به این صورتی که مشاهده کردید با پوزش بزنه بهتون!
- خسته نشدی رفیق؟ دو ساعته زل زدی به سقف!
همه کارم شده هر روز دوره کردن این ماجرا که چی شد؟ چرا؟ چرا یه تصادف ساده انقدر عصبانیم کرد که حالا باید توی زندان باشم و زن و بچه بیچاره ام بدون لقمه نونی دنبال گرفتن رضایت از خانواده مقتول باشن که منو بالای دار نفرستن مثلا !
در بندِ روزمرگی بودن من رو به بند انداخت...
1395.2.2
"هما پورجم"
پ.ن: تویِ اوج مشغله هاتون! یا حتی تویِ اوج نداری هاتون! باز هم میتونید با یه کوچولو خلاقیت، تنوع ایجاد کنید! حتی اگه خیلی کم باشه! ربات نباشید!
پ.ن تر: امام صادق (ع) میفرمایند: کسی که امروزش مانند دیروزش باشد ضرر کرده است!
پ.ن ترین: اول صبح ها فکر کنید به اینکه مثلا امروز احتمالا میتونم نیم ساعت وقت داشته باشم که تلفش کنم! ولی نباید بزارم تلف بشه! فلان کار رو تویِ این بازه انجام میدم! مطمئنم آخر شب یه لذت خاصی تویِ وجودتون هست... حتی اگه در مجموع روز بدی رو گذرونده باشید :)
+ شاد زی!
اینکه اکثرا مدعی باشن راهی که میخوای بری اشتباهه، روحیتو نابود میکنه!
اینکه اکثرا چشمشون به امروزه و اصن خبر ندارن برنامت چیه ولی هر طور بخوان قضاوتت میکنن و میگن وقتی الان اینطوری ای بعدش دیگه معلومه، اشک توی چشمات میاره!
اینکه این اکثرا، عزیز ترین آدمای زندگیت، یعنی پدر و مادرت باشن، درد میاره رو سینت!
اما اینکه با این وجود مجبورت نمیکنن مسیرت رو عوض کنی، خودش خوشبختیه!
پس تنها راه اینه که تلاشتو بیشتر کنی!
امیدتو از دست ندی!
خودتو باور داشته باشی!
آهسته و پیوسته گام برداری!
مسیر که تموم شد،
وقتی رسیدی به هدف و یه آدم خوشحال و موفق بودی،
اکثرا چشماشون برق میزنه از جایگاهت :)
و دیگه گذشته معنایی نداره :)
پ.ن :خودتونو ثابت کنید .. به خاطر وجود ارزشمندِ توی کالبدتون .. نه هیچ چیز دیگه ای!
پ.ن تر : ضرب المثل سالی که نکوست از بهارش پیداست، مزخرف محضه!
پ.ن ترین : محدودیت بد نیست، اگر خودتون برای خودتون به دلایل منطقی ای ایجادش کرده باشین ...