۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دغدغه فرهنگی داشته باشیم» ثبت شده است

170- پلاسکو کو؟




اگر تمایل دارید تشریف ببرید پشت پست!


  • پرتقالِ دیوآنه
  • پنجشنبه ۳۰ دی ۹۵

- تو سیب رو چیدی! - نه، تو چیدی!

از لاک جیغ تا خدا؟

هر کس لاک جیغ میزند بی دین و ایمان است؟

لاک جیغ نشان دهنده یِ بی خدایی است؟

لاک جیغ جامعه را به فساد میکشاند؟

اصلا چرا لاکِ جیغ؟

چرا مثلا یقه یِ تا ناف بازِ مذکر ها تا خدا نه؟

چرا خال کوبیه ی روی بازویِ ورزیده یِ مذکر ها با تیشرت چسبون تا خدا نه؟

تا کجا میخواهند در مغزمان فرو کنند عاملِ فساد های جامعه مونث هایش هستند؟

تا کجا میخواهید این ذلت را بپذیرید که شما مذکر هستید و چون فیزیولوژی بدنتان متفاوت است حقِ سست عنصر بودن را دارید؟

خدا در ابتدا تمامی شما را انسان خطاب میکند!

تا کِی هزاران بار میشنویم و مانند همه یِ نهصد و نود و نهمین بارِ گذشته بی درنگ عبور میکنیم؟

غافل نباشید از این حجم تلقینی که رویِ ناخودآگاهتان اثر میگذارد.

که یک روز بلند میشوید و میبینید مثلِ مورد هدف قرار گرفته های دیگر شما هم همان افکارِ حاصل از تکرار و تلقین را دارید. تفکری که نسل به نسل میگردد چون به نفعشان است! چون مثالِ بارزِ تو از حقت بگذر تا آسیب نبینی است!

وای به حال مردمانی که پشتِ اعتقاداتشان فکر نیست.

وای به حال مردمانی که اگر از آنها بپرسی چرا؟ در جوابت بگویند از اول تا امروز اینگونه بوده است. پس لابد صحیح است.

وای بر وقتی که نفهمیم همیشه اکثریت حق نمیگویند.

وای بر وقتی که ناحق توسطِ اکثریت رای می آورد.



  • پرتقالِ دیوآنه
  • پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵

دغدغه فرهنگی داشته باشیم!

نمیدانم کی و کجا فهمیدیم که موسسه ای درست شده است که درِ بطری های پلاستیکی را جمع آوری میکند و به کارخانه ای که این ها را بازیافت میکند، میدهد و در ازایش پولی دریافت میکند که آن پول صرف خرید ویلچر برای بیمارانِ نیازمند میشود. از همان روزی که فهمیدیم، شروع کردیم به جمع آوری آنها، سه ماه تابستان سه گونی بزرگ جمع شده بود. نه که همه یِ آنها حاصل خرید های ما باشد ها، نه! بلکه مادر جان در یک حرکت خداپسندانه به تمامی دوستان پارکی اش، یعنی دوستانی که در یک ساعت مشخصی از روز با آنها دسته جمعی در پارک رو به روی خانۀ مان با موزیک بی کلامی در منطقه یِ چادر کشیده شده ای ورزش میکنند، گفت آره اینگونه است و خلاصه دوستان را هم به عرصه جمع آوری دعوت کرد. اواخر تابستان به بازآرت رفته بودیم که دیدیم از قضا غرفه ای این در هایِ پلاستیکی را تحویل میگیرد و خب طبیعتا میتوانید حدس بزنید که برگشتیم خانه و با مشقت سه گونی را آوردیم و تحویلشان دادیم و آنها هم با لبخند گفتند: «وای چقدر زیاد! مرسی!» این استقبال بسیار گرم باعث شد که ما باز هم به این نهضت ادامه داده و از اواخر تابستان تا به امروز نیز سه پلاستیک بزرگ جمع آوری کنیم! چند شب پیش داشتیم فکر میکردیم که خب اینبار به کجا باید تحویل بدهیم این ها را؟ که دیدیم به به! در محل تحصیلمان هم به حول و قوۀ الهی یک حرکت مثبتی بعد از قرنی رخ داده و این مهم به راه افتاده است و نوشابه هایی که توسط مشتاقان علم صرف میشود، در هایشان در سطلی جداگانه تفکیک میشود! این شد که امروز صبح یکی از سه کیسۀ مذکور را به آقای تقوی تقدیم کردم. وِی با چشمانی گرد پرسید: «اینا همه رو از کجا اُوردی دختر؟» بنده نیز حدیث مفصل برایشان گفتم و در آخر تاکید کردم که دو تا کیسه دیگر هم هست که طی دو روز دیگر آنها را نیز خواهم آورد. در پایان هم آقای تقوی با دو آفرین جانانه اینجانب را مستفیض نمودند و اشاره کردند: «زود برو داخل، هوا بد کثیفه!»



پ.ن: آن سایۀ درون تصویر نیز سایۀ دستِ چپِ بنده است، که مثلا قرار بود شکل خرگوش بشود!

  • پرتقالِ دیوآنه
  • شنبه ۲۹ آبان ۹۵

میشه یکی زیرِ گاز رو خاموش کنه؟

پرسِشِ کلاسی  |   2038/1/17

- آب چیست؟
- مایع و مایه یِ حیات که سالیانی دور همه یِ جوامع از آن استفاده میکردند ولی برخی کشور ها به دلیلِ مصرف بی رویه و عدمِ صرفه جویی در آن باعثِ نابودی نسل انسان در آن منطقه شدند.

- نفت چیست؟
- آمیزه یِ پیچیده ای از هیدروکربن هایِ مایع که صنایع زیادی به آن وابسته بودند و در گذشته کشور هایی چون ... آن را بشکه بشکه به کشور هایی چون ... میفروختند که این کار باعثِ از بین رفتن تعادل اقتصادی کشور هایِ فروشنده میشد.

- زیست تخریب ناپذیر به چه معناست؟ مثال بزنید.
- موادی که برگشتن آنها به طبیعت مدتِ زیادی به طول می انجامد. مانندِ کیسه هایِ پلاستیکی که در قدیم کشور هایِ زیادی از آن استفاده میکردند.



پ.ن: در جای جایِ کتاب هایِ درسیمان سال هایی را ذکر کرده است که طبق آماری که با توجه به شرایط کنونی به دست آمده در آن سال فلان چیزِ طبیعیمان تمام میشود! و من نگرانِ نسلِ کنونی ام! نگرانِ کودکانمان ...

پ.ن تر: متولدین دهه هایِ 20 تا 50 را جنگ سوزاند! دهه شصتی ها را بازمانده هایِ جنگ، جمعیت زیاد، بیکاری و شرایطِ سختِ ازدواج! میترسم ما و نسل هایِ بعدِ ما انقدر در جست و جویِ راهی برایِ زنده ماندن بسوزیم تا بمیریم ...

پ.ن ترین: سه روز است یک حسِ کوفتی ای درونم موج میزند که هر کاری میکنم گم نمیشود بیرون ... :( تمام کارهایم را به طرزِ عجیبی عقب انداخته است ...

  • پرتقالِ دیوآنه
  • دوشنبه ۱۰ آبان ۹۵

کاشکی به جای یا حسین گفتن، با حسین بودن رو یادمون میدادن

گفت: اگه یکی از کسایی بودی که زمان امام حسین یزید بهت وعده ی پول یا چیزی رو که اگه بخوایم به زمان حال بسنجیم میلیارد ها ارزش داره رو میداد، توی سپاهش نمیرفتی؟

  • پرتقالِ دیوآنه
  • شنبه ۱۷ مهر ۹۵
انسان وقتی دلش گرفت از پی تدبیر میرود؛
من هم رفتم :)
#سهراب_سپهری