- صدا جیغ میاد.
- مال کیه؟
- نمیشناسمش.
- از کجاس؟
- صفحه 77، خط 23 ام، کتاب دهم از سمت چپ توی قفسه پایینی.
- ترسیده؟
- نه. فک کنم دلش پره.
- کسیو نداره بغلش کنه؟
- شاید داشته باشه ولی لابد نیستش.
- دیگه چیا ازش میدونی ؟
- دیشب هم خر و پف میکرد. نمیذاشت بخوابم. هر شب یه جوری هستش. دو شب پیش داشت نصفه شب غذا میپخت. بوش کل اتاقو گرفته بود.
- دسپختش خوبه پس.
- تا حالا نیاورده چیزی من بخورم. بهشم گفتما ولی فک کنم دوست نداره منو.
- مگه قهر کرده باهات؟
- از اولشم باهام دوست نبود. حتی اسمشم بهم نگفت.
- خوب پس چی میخواد اونجا؟
- میخواد منو اذیت کنه لابد. ولی من دوسش دارم...
- میخوای باهاش حرف بزنم؟
- چی بگی بهش؟
- ببینم داستانش چیه؟ چرا باهات دوست نمیشه؟
- اگه با تو دوست شد چی؟
- من در دلمو بستم. تو توشی مراقبشی.
- کاش یکم میرفت صفحه های بعدی. شاید خودش یه دوست پیدا میکرد دست از سر من برمیداشت.
- خب ورق بزن!
- ما که نمیتونیم بریم پیشش تو کتاب.
- یه کتاب بنویس بذار کنارش تا با اون دوست شه.