ـتاجنونفاصلهاینیستازاینجاکهمنمـ

من خیلی عده ی کمی رو دیدم از خوابگاه خوب بگن. اما از طرفی هم فک نکنم خانواده خونه گرفتن رو قبول کنه.

اره اینم فکر خوبیه.

:)))))))) عاشق جسارتت(نه به معنی بد) شدم :دی

مرسی عزیزدلم. :)))))) قلب قلب

نه بابا حیف نیست :)))

اخه از یه لحاظی هم خوابگاه خیلی اذیته. حموم و دستشویی مشترک با یه عالمه ادم. اینکه قبل هشت و نه شب حتما باید خوابگاه باشی. نمیدونم واقعا.

خودم که حس میکنم چون ادم منعطفی هستم مشکل چندانی با خوابگاه نداشته باشم. فقط اینکه گیرن به اینکه شب دیر نری رو مخمه. که با اونم مجبوری کنار میام دیگه.

منم خودم دلم نیست برم خونه داداشم اینا.

خوبه. رو حرفت حساب باز میکنم. :دی

قبول دارم.

اره اونو که زیادم نگران نیستم. :دی

همه اینا رو از حفظ نوشتی؟‌ o__O

به جز حموم و دستشویی مگه ملت چیزای دیگه هم مشترک استفاده میکنن؟

اره منم به همین نتیجه رسیدم

قبول دارم. دارم میگردم جای خوب پیدا کنم.

+ عاشقشم :دی

و در مجموع باهات موافقم

همین جاهاییم. تهرانی شدیم رفت دیگه. دارم دنبال خوابگاه میگردم.

حسین هم با شما موافقه :دی

بیا در گوشت بگم که اصلی ترین دلیل اینکه گفتم تبریک نگید اینه که حوصلم نمیکشه جواب تبریک بدم. کلا با این قضیه که یکی بیاد یه چیزی رو اعلام کنه بعد ملت هی تبریک بگن و اونم هی بگه مرسی مرسی مشکل دارم. هیچ لذتی برام نداره. مخصوصا وقتی تولد باشه. اون که دیگه خیلی یه جوریه برام. بیای بگی تولدمه ملت هم بگن واااای مبارکه منم بگم وای قربون شما. که چی آخه؟‌:دی

اره دقیقا و باید خودت رو به منابع وصل کنی و تلاش کنی. صرفا دانشگاه برات چیزی به ارمغان نمیاره.

نه با دانشگاه که مشکل ندارم. الانم دارم دنبال خوابگاه خصوصیا میگردم.

+ قبول دارم.

وای :))))))))))))

نه بابا از من هر چی دلت میخواد بپرس. :دی

رفتم خونه داداش. 🙄

مرسی ازت *-*

ولی اخرش رفتم خونه داداشم. 🙄

مرسییی.

اره رفتم خونه داداشم و اینا 🙄

سلامت باشی 😍