آنسویِ وجهِ جنوبی: 

[صدایِ گریه یِ نوزاد]

- گوگووولییی

- نههه، گریهههه نکن

[صدایِ بلندترِ گریه یِ نوزاد]

- قربونت برم من ... چته آخه؟

[صدایِ گریه مقطع ادامه دارد]


آنسویِ وجهِ پایینی:

[مادرِ پسرِ همسایه با صدایِ بلند داد میکشد]

- آخه من چقدر کاااار کنممم؟

- امیرحسین دیوونم کردییی

[صدایِ آرامِ امیرحسینِ 10 ساله به گوش نمیرسد]

[مادرِ امیرحسین باز هم داد میکشد]

- خفه شوووو

- بگووو چشم

[مکالِماتِ پرخاشگرانه ادامه دارد]


آنسویِ وجهِ شرقی:

[مادرِ گرامی ام تمرین هایِ کلاسِ آوازَش را انجام میدهد]


آنسویِ وجهِ غربی:

[کارگران مشغول ساختمان سازی هستند]


اندرونِ 6 وجهی:

[پرتقالی که به زور تمرکزَش را برایِ حلِ مسائل شیمی حفظ میکند]


*متوجه شدین که منظور اتاقمه دیگه؟


1. این ساختمونامون که اِنقدر به صوت مقاومِ، دیگه عمرا زمین لرزه های خفیف خرابش کنه! نظر شما چیه؟

2. شاید باورتون نشه که وقتی چایی نباتم رو خوردم تویِ قوطی نبات یه کِرمِ 5 میلی متری پیدا کردم!

3. دارم هر روز در یک زاویه یِ مشخصی از خودم سلفی میگیرم که آخرِ هر سال همه عکسا رو بچسبونم به همدیگه که سیرِ تغییراتمو مشاهده کنم :/

4. دُنیایِ من با عشق درگیره.. / عشقی که تو نباشی میمیره.. دریافت

5. راستی این تقریبا وضعیت هر چند روز یه بارِ دور و اطرافه اتاق منه، دیگه دارم عادت میکنم بهش :)

6. ای دو خاموشِ دنبال کننده یِ هَکوری پَکوری:/ چرا خودِتان را از من مخفی میدارید؟ نمیخورمتون به خدا :( خب فضولیم گُل کرده -_- بگین کی هستین وگرنه شلیک میکنم!

7. من هم یک همچین جور خصوصیتی دارم تقریبا :))