5 تا ایده واسه نوشتن متن توی سرمه

در واقع پنج تا موضوع مختلف

یه چی توی مایه های اون پستم که راجبه این بود که اگه شکم نداشتیم چی میشد و اینا [اینجاست]

انشا گونه

باید وقت بزارم بنویسمشون

ولی واقعا فرصت ندارم و برا اینکه یادم نره توی نوتِ گوشی نوشتم تیتر هاشونو فقط

کلی هم فیلمِ ندیده دارم که دلم پیششون گیره

کلی کتاب که هر روز بهم چشمک میزنن

تازه دو روز پیش هم با ف یاد خاطراتمون افتادیم که چقدر توی کامپیوتر شرک بازی میکردیم و من یادم افتاد که هنوز سی دی نصب بازیشو دارم و الان شاید باورتون نشه که چقدر دلم میخواد نصبش کنم و بازی کنم اما مقاومت میکنم

دو روزه بابام سرماخورده و ما همش سوپ میخوریم:دی

مامانم سیستم تنفسیش حساسه و اگه سرما بخوره دیگه خر بیار و باقالی بار کن(یعنی خیلی بیشتر آدمایِ معمولی حالِش خراب میشه) واسه همین شبا میخوابه توی پذیرایی و منم کاملا از موقعیت سوء استفاده کرده میرم میخوابم پیشش :)))

و در آخر شاعر میفرماید که: طوفانو پشتِ سر بزار /اون سمتِ ما آبادیه/ این زمزمه تو گوشمه/ فردا پر از آزادیه....؟! :)))


پ.ن: یه پسر هم داریم توی فامیلمون که هم عکاسی نو_د (nude) رو تجربه کرده :/ هم دو سال ازدو_اج س_فید رو :/ به کجا چنین شتابان / پرتقال از او بپرسید :/ گفتم که شما رو هم در تعجبِ خودم سهیم کنم :/ البته در نهایت به من چه :/ فیلت_ر نشیم صلوات "_"


چه خوبی، چه بد

در پناهِ حق :)