دل بستی به چی؟
مگه دنیا باورته؟
یه جور زندگی کن،
انگار روزِ آخــَرِته...دل بستی به چی؟
مگه دنیا باورته؟
یه جور زندگی کن،
انگار روزِ آخــَرِته...کاش اینجا بودی،
بغلم میکردی و من آروم اشک میریختم...
میبوسیدیم و تو گوشم زمزمه میکردی: غصه ی چی رو میخوری؟ ما همدیگه رو داریم روانی...
یعنی یه انسان، وقتی میره دست شویی نباید زحمت بده به خودش شلنگ آب رو برداره اینایی که خارج کرده از بدن مبارک رو بشوره تا نفر بعدی حالش بهم نخوره؟
∞ ملتی شدیم که باید بدیهی ترین چیز ها رو هم بهمون یاد بدن!
در راستای این پست که جمعی از دوستان جویا شده بودند که یا پرتقال! اصلا تو را با 110 چه کار؟ خدمتتان عارضم که:
شب بود.
ساعت 9 بود.
زمستان بود.
خلوت بود.
سرد بود.
پرتقال در ایستگاه اتوبوس بود.
دو غولِ دو پا و دو دست هم بودند.
مزاحم بودند.
حرف های زشت میزدند.
داشتند سکته ام میدادند.
نزدیک میشدند.
و چه چیزی در آن موقعیت در دسترس تر از زنگ زدن به 110؟
112 را گرفت.
من ادایِ صحبت با پلیس را درآوردم.
فرار کردند.
تا 10 دقیقه بعدش هنوز داشتم میلرزیدم.
از سرما یا ترس، نمیدانم.
هر چند وقت یه بار یه کبودی و زخم جدید پیدا میکنم رو بدنم!
فکر کنم شبا وقتی خوابم جن ها بهم تجاوز میکنن!
∞ دلم تنگِ وقتایی شده که رگباری پست میذاشتم... بذارید خالی کنم عقده هامو!!
شما 47 امتیاز کسب کردهاید، بنابراین:
دیگران به شما به چشم آدمی شاداب، سرزنده، جذاب، شوخ، عملگرا و همیشه جالب نگاه میکنند. کسی که همیشه در مرکز توجه قرار دارد امّا در عین حال متعادل و مبادی آداب است. شما همچنین به چشم دیگران فردی مهربان، با ملاحظه و با درک بالا به نظر میآیید. کسی که همیشه به آنها دلداری میدهد و آنها را کمک میکند.
واگویه چیست؟!
ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ " ﻭﺍﮔﻮیه" ﻣﯽﻧﺎﻣﻨﺪ. ﻭﺍﮔﻮیه ﻫﺎ ﺍﺛﺮﺍﺕ عمیقی ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺩ ﮔﻮینده ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ MIT آمریکا مطاﻟﻌﺎﺗﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺁﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻓﻘﻂ یک ﺑﺎﺭ ﺑﮕﻮیید : "ﻓﻼﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍنم ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩهم" ﺑﺎید یک ﻧﻔﺮ ﺩیگر ﻫﻔﺪﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮید ﮐﻪ: "ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍنید ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩهید" ﺗﺎ ﺍﺛﺮ ﻫﻤﺎﻥ یک ﺩﻓﻌﻪ ﺭﺍ ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﺪ!
"ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻭﺍﮔﻮیه ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎشید."
بعضی چیز ها هر چقدر هم تکرار شوند،
باز هم از دل آمده اند و بر دل مینشینند...
مثل دوستت دارم گفتنت...
مثل خنده هایت...
مثل بوسه هایت...
هما پورجم
∞ اصل مطلب اینه که پریسا داره واسه گوگولوشون، پیشنهادای بقیه رو واسه اسم جویا میشه :) بعد یهو یادم افتاد چقدر این جریان شیرینه :) هیچ وقت قدیمی و تکراری نمیشه :) شوق همه برای انتخاب اسم واسه یه وجودی که قراره پا به این دنیا بذاره :)
دو نفره خوابیدن رو تخت یه نفره
زنِ عموم رَحِمِش رو درآورده و خلاصه افتاده رو تخت
خواهرش چند روزه پیششه
جمعه رفته بودیم خونشون
کلی گفتیم و خندیدیم
امروز خبر رسید شوهرِ خواهرِ زنِ عموم سکته کرد و مرد!
همینقدر یهویی!
فاصله گریه و خنده همینقدر کمه!
فاصله زندگی و مرگ!
بد بودن و خوب بودن!
بچه کوچیکه خانواده بود!
دخترش بردتش بیمارستان ساعت یک صبح
گفتن فشارت بالاس برو خوب میشی
4 صبح تو خونه سکته کرده و مُرده!
در حالی که زنشم خونه نبوده...∞ اصلـا عاشق وبلـاگم شدمـ :)) هی نگاش میکنم قربون صدقه اش میرم :دی هی بالا و پایینش میکنم، میگم ماشالا ماشالا! زنده باشی ایشالا! کلا هیچ وقت این اشتیاقم از بین نمیره :)) حتی بعد 5 سال :))
∞ ریرا حتی اون یکی وبلاگش که جدیدا ساخته بود رو هم ترکوند :(
میشه انقدر خودخواه نباشید؟
بله با خودِ شمام بلاگران عزیز!
قرار بود وبلاگ نویسی باعث آرامشمون بشه!
قرار بود هر کسی لااقل حق داشته باشه توی وبلاگش خودش باشه!
ولی خب دارید گند میزنید که!
هر جای بلاگستانو نگاه میکنی یه اتفاقی افتاده!
هر جا رو نگاه میکنی یکی سر یه قضیه ای وبلاگشو تعطیل کرده!
همه جا جنگ!
همه جا رفتن!
بس کنید دیگه...
اعصاب همه خرد شد...
بابت تمام استرس هایی که به بقیه وارد کردید مسئولید!
بابت تمام رفتن هایی که علتش شما بودید!
بس کنید...
بس کنید..
بس کنید.
+ بی طرف نوشتم! بی طرف بخونید!
+ میدونم ممکنه فکر کنید این پست هم خودش ادامه دادن قضیه اس! ولی واقعا داشتم میترکیدم! نمیتونستم نگم... من هنوزم دوست دارم وبلاگم آرومم کنه! پس باید میگفتم...
+ نمیخوام نظر خصوصی ای در این باره دریافت کنم! حرفی بزنید هم جوابی نمیگیرید :)
باید گریست. به اندازه تمام روز هایی که قوی بوده ایم. باید گریست. آن هم به اندازه خیس کردنِ 16 تا دستمالِ کاغذی. باید دیوانه بود و با عشق دستمال ها را قلب کرد. باید عکس گرفت. ادیت کرد و گذاشت وبلاگ!
+ قرار بود خیلی فلسفی باشه، نمیدونم چرا اینطوری شد :|
- عنوان ,, آهنگِ "پس چرا گریه کردم؟" از اشوان
اگه شروع کردی به اسکیرین شات گرفتن از مکالمه هات باهاش، سه حالت داره:
یا باید فاتحه اون رابطه رو بخونی!
یا داری وابستش میشی!
یا باید منتظر باشی آخرش یه جایی اشکت رو در بیاره...
امشب یلدای من،
با یک دقیقه بیشتر خیره شدن به سیاهی چشمانت،
در عکس هایِ عروسی مان سپری شد؛
به یاد آن یلدایی که شصت ثانیه بیشتر مهمان آغوشت بودم...
ـهُـمـآـپورجـَـمـ
با گوشیم که زنگ میزنم 110 میگه:
شما با مرکز پاسخگویی 112 هلال احمر تماس گرفته اید :/
یعنی دلم میخواد مخمو بکوبونم به دیوار
داداشمم این مشکل رو داره
هنوز وقت نشده بریم رسیدگی کنیم
ولی یه بار که دیگه قاط زده بودم زنگ زدم 118
گفتم شماره پلیس چنده؟
با یه حالت تمسخر آمیزی گفت 110
گفتم خودم میدونم، یعنی میگم چرا من 110 رو میگیرم 112 رو میگیره خودش :/
یارو گفت برو بابا روانی
و قطع کرد :/
ته نوشت: یعنی من حتما میرم مرده رو پیدا میکنم، گوشیمو میدم دستش، میگم بگیر 110 رو! بعد که در کمال تعجب گرفت. میزارم رو اسپیکِر گوشیو و در حالی که داره میگه: شما با مرکز پاسخگویی 112 هلال احمر تماس گرفته اید. میزنم با گوشی توی صورتش و میگم روانی خودتی و صحنه رو ترک میکنم! یخچال؟ قرصای من کو؟
از لاک جیغ تا خدا؟
هر کس لاک جیغ میزند بی دین و ایمان است؟
لاک جیغ نشان دهنده یِ بی خدایی است؟
لاک جیغ جامعه را به فساد میکشاند؟
اصلا چرا لاکِ جیغ؟
چرا مثلا یقه یِ تا ناف بازِ مذکر ها تا خدا نه؟
چرا خال کوبیه ی روی بازویِ ورزیده یِ مذکر ها با تیشرت چسبون تا خدا نه؟
تا کجا میخواهند در مغزمان فرو کنند عاملِ فساد های جامعه مونث هایش هستند؟
تا کجا میخواهید این ذلت را بپذیرید که شما مذکر هستید و چون فیزیولوژی بدنتان متفاوت است حقِ سست عنصر بودن را دارید؟
خدا در ابتدا تمامی شما را انسان خطاب میکند!
تا کِی هزاران بار میشنویم و مانند همه یِ نهصد و نود و نهمین بارِ گذشته بی درنگ عبور میکنیم؟
غافل نباشید از این حجم تلقینی که رویِ ناخودآگاهتان اثر میگذارد.
که یک روز بلند میشوید و میبینید مثلِ مورد هدف قرار گرفته های دیگر شما هم همان افکارِ حاصل از تکرار و تلقین را دارید. تفکری که نسل به نسل میگردد چون به نفعشان است! چون مثالِ بارزِ تو از حقت بگذر تا آسیب نبینی است!
وای به حال مردمانی که پشتِ اعتقاداتشان فکر نیست.
وای به حال مردمانی که اگر از آنها بپرسی چرا؟ در جوابت بگویند از اول تا امروز اینگونه بوده است. پس لابد صحیح است.
وای بر وقتی که نفهمیم همیشه اکثریت حق نمیگویند.
وای بر وقتی که ناحق توسطِ اکثریت رای می آورد.
آره من دوست دارم معروف باشم و البته محبوب
نه برای مورد توجه واقع شدن
بلکه چون آدمای معروف حرفاشون بهتر شنیده میشه و انجام داده میشه
چون تاثیر گذار تر هستن
چون سریعتر میتونن فرهنگی رو رایج کننسر نویس: شدیدا پیشنهاد میشود! :)
میگن نقش اصلی فیلمِ room برا اینکه بتونه خوب بازی کنه، خودشو یه ماه حبس کرده بوده تو اتاق و در طولِ فیلم برداری دست و صورتشو نشسته بوده
احتمالـا اونی که سعی میکنه وقتایی که پیش بقیه اس انرژی مثبت باشه ولی گاهی اصلا نمیتونه، منم!
احتمالـا اونی که 90 درصده پلِی لیستِ گوشیش، محسن چاوشی و شاهین نجفیه، منم!
احتمالـا اونی که یهو 180 درجه تغییر فاز میده ولی همچنان همونیه که بود، منم!
احتمالـا اونی که خیلی میخواد خوب باشه ولی هی بدقولی میکنه به خودش، منم!
احتمالـا اونی که هر وقت حالش بد میشه تمام آهنگهاشو پاک میکنه، ولی یه ساعت بعد، عین روانیا باز همونا رو دانلود میکنه، منم!