زنِ عموم رَحِمِش رو درآورده و خلاصه افتاده رو تخت
خواهرش چند روزه پیششه
جمعه رفته بودیم خونشون
کلی گفتیم و خندیدیم
امروز خبر رسید شوهرِ خواهرِ زنِ عموم سکته کرد و مرد!
همینقدر یهویی!
فاصله گریه و خنده همینقدر کمه!
فاصله زندگی و مرگ!
بد بودن و خوب بودن!
بچه کوچیکه خانواده بود!
دخترش بردتش بیمارستان ساعت یک صبح
گفتن فشارت بالاس برو خوب میشی
4 صبح تو خونه سکته کرده و مُرده!
در حالی که زنشم خونه نبوده...چون پیش زنعموم بوده...
95.09.14
∞ اصلـا عاشق وبلـاگم شدمـ :)) هی نگاش میکنم قربون صدقه اش میرم :دی هی بالا و پایینش میکنم، میگم ماشالا ماشالا! زنده باشی ایشالا! کلا هیچ وقت این اشتیاقم از بین نمیره :)) حتی بعد 5 سال :))
∞ ریرا حتی اون یکی وبلاگش که جدیدا ساخته بود رو هم ترکوند :(