فَکم قفل شده بود!

خانوم جِ با یکی دیگه داشتن تلاش میکردن جا بندازن فَک ام رو

یهو میم اومد یه قند انداخت تویِ دهنم و با بطریش از بالا آب هم ریخت که یه سرفه جانانه کردم و آب پاشید تو صورت یکی از بچه ها و فکم جا افتاد!

غمگین رفتم بیرون که آب بخورم که دیدم یه آقایی با عمامه و عبا مشکی رفت سمتِ بقیه!

یه لباسِ آستین حلقه ای تنم بود!

پریدم سمتِ مانتوم که بپوشمش ولی آقاهه یهو ازم پرسید: میشه انواع مُد رو بگید؟

زِ بغلَم بود. یواش بهش گفتم تو بگو لطفا

و همچنان با آستین مانتوم درگیر بودم

زِ گفت: مثلا یه مدت لباسِ پشمی مُد بود!

آقاهه گفت: پس چرا جنین گاو رو میزارن تویِ شکمِ گوسفند؟

و من همچنان سعی داشتم مانتوم رو بپوشم!


#خوابهایم


دوستانم! گویا وقتی از طریق پنلِ بیان یا RSS میاید منتقِلتون میکنه به پشتِ پست ها که اینجا باشه! برایِ مشاهده یِ روی پست به صفحه اول وبلاگ برید یا از همون اول به جایِ زدن رویِ لینکِ پست رویِ خودِ آدرسِ وِبلاگ بزنید :) تشکر :) و ممنون از یک آشنا که اطلاع داد :)


بعدا نوشت: اصن رفتم یه کاری کردم که متن رویِ پست هم تویِ پشتِش معلوم باشه! به توصیه یِ جنابِ ابو اسفنج! میخواستم فرق داشته باشه پشت و روش ولی نشد که بشه!