۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارایی که باید در آینده بکنم» ثبت شده است

عقلم سرِ جاشه!

ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخواست، نشیند

از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم


[وحشی بافقی]


  • پرتقالِ دیوآنه
  • دوشنبه ۲۷ دی ۹۵

روابطِ سَرده یِ انسان، گونه یِ بی خِرََدان!

بعضی وقتا هم لازمه بشینید یه کاغذ بردارید و لیست تمام کساییکه میشناسید، چه واقعی و چه نسبتا مجازی رو بنویسید روش. سه حالت بیشتر نداره! یا رابطتون همیاریه (دو طرف برای یکدیگر سود دارند) یا انگلیه (در تمام موقعیت ها فقط یک نفر برای دیگری سود دارد) یا کلا خنثی است! که نمیدونم خنثی توی زیست شناسی اساسا چی تعریف شده. حالا اینا مهم نیست. مهم اینه که اگه نشستید فکر کردید و دیدید در طول زندگیتون مدام داشتید نازِ انگل هاتون رو میکشیدید و مراقب بودید که نمیرن، شما یک احمقید.

  • پرتقالِ دیوآنه
  • جمعه ۱۰ دی ۹۵

با حسِ پست تنهاتون میذارم [خنده شیطانی]


دو نفره خوابیدن رو تخت یه نفره

یه نفره خوابیدن رو تخت دو نفره

بعدا نوشت: یا حتی سه نفره خوابیدن رو تخت دو نفره! :)

  • پرتقالِ دیوآنه
  • يكشنبه ۵ دی ۹۵

میفهمی چی میگم یا نه؟

آره من دوست دارم معروف باشم و البته محبوب

نه برای مورد توجه واقع شدن

بلکه چون آدمای معروف حرفاشون بهتر شنیده میشه و انجام داده میشه

چون تاثیر گذار تر هستن

چون سریعتر میتونن فرهنگی رو رایج کنن

  • پرتقالِ دیوآنه
  • چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵

مثلاتوهمرویِپشتبومباشیودرِگوشمبگی: روانیتمدیوونهومنخودموبندازمپایین

گاهی وقت ها به سرم میزند بروم بالایِ پشت بام رویِ آن لبه ای که در بچگی مادر میگفت نروم سمتش بایستم و منتظر شوم کسی ببیند که من قصدِ خودکشی دارم! آنوقت آتش نشانی را خبر کنند تا برایم از این تشک بادی هایِ بزرگ، کفِ خیابان پهن کنند و من با سرخوشی تمام و خنده ای از تهِ دِل بپرَم پایین و از برآورده شدنِ یکی از هیجاناتم کیف کنم :))


پ.ن: تنها مانع قضیه نگرانی مامان و باباس! وگرنه من مردِ عملم نه سخن :) شاید با او طرحش را ریختم! میچسبد به قِیدیجات هایِ قبل از امضا :)


  • پرتقالِ دیوآنه
  • شنبه ۲۲ آبان ۹۵

فوژان، خِرسَنجَمُ* بغل کن :)

بچه ها خیلی زلالَن... خیلی :) و من عاشقشونم:)))

شاید مهدکودک هم بزنم در آینده @_@

*خرسنجم=خرسِ نارنجی من :) 

+حسرتِ خواهر یا برادر کوچیک که رو دلمون موند, ببینیم کِی خدا قسمت میکنه عمه بشیم :) من رو عمه غیرت دارما, کسی هم فحشِ عمه میده خیلی ناراحتم میکنه 


  • پرتقالِ دیوآنه
  • شنبه ۱ آبان ۹۵

اینجوری که کلافه ای، بدتره و دِلو بِکن...

1. اِنقدر که موهایِ من تویِ شونه کردن و شستنِشون تویِ حموم میریزه تا الان با تقریبِ خوبی باید کچل میشدم :/ ولی هنوزم مامانم معتقده موهات پُرپشته '_' آیا ایمان نمی آورید؟

2. امروز بعدِ حدودا دو سال دوباره به یادِ قدیما رفتم شونه رو دادم دستِ مامانم ... خندید و اونم به یاد قدیما برا اینکه مثلا حرصِ منو دربیاره یه مدلِ عجیبی داد به موهام!

3. داشتم فکر میکردم آخرین باری که با ذوق رفتم مزاحمِ خوابیدن مامان بابام شدم و سه نفره خوابیدیم رو تختِ دو نفره کِی بوده؟ دیدم برمیگرده حداقل به دو سال پیش ...

4. خیلی زودتر از اونی که فکرِشو میکنیم بزرگ میشیم :)

5. مامانم در حدی توت دوست داره که توی فصلش کلی میگیره و فیریز میکنه که در طولِ سال داشته باشه :) توت آخه؟ یه چنین مادر دوراندیشی دارم من :)

6. چرا میگن در عرضِ یه ماه ولی میگن در طولِ یه سال؟

7. فکر کنم یکی از شرط هایی که قبل از ازدواج باید مکتوب کنم و امضا بگیرم از اون مردِ خوشبخت اینه که من باید حتما یه بار تویِ زندگیم به صورتِ کامل کچل کنم! با تیغ یعنی! و اینکه مشکلی با حیوون هایِ خونگی ای همچون: گربه و خرگوش و همستر و ازین قبیل ها نداشته باشه! گویا اکثرِ پسرا با این دو مقوله کنار نمیان هم :دی

8. شما هم وقتی حالِتون خوب نیست چایی رو خالی میخورید یا من فقط اینطوری ام؟

9. بگذر ز نقش و صورت، جانش خوش است، جانش ... :) #مولاناجان

10. بعدا نوشت: الان که ساعت تقریبا یازده و نیمه شبه، من دقیقا ده ساعته که رویِ تختمم :/


  • پرتقالِ دیوآنه
  • جمعه ۳۰ مهر ۹۵

تجربه ی جدید

مسئولِ آمار اومده دمِ خونتون؟ :)))

خیلی دخترِ خوب و خوش اخلاقی بود :))

متولدِ 68 بود :) بهش شربتم دادیم :)

کلی هم خوش و بِش کردیم :))

ایشالا یه مامور آمارِ خوب به تورتون بخوره :)

شاید یه بار رفتم داوطلبانه مسئول آمار شدم :)))

میتونم کلی انرژی بدم و بگیرم :)


*از وقتایی که دلم میخواد یه هفته فقط بخوابم متنفرم :(

**تخمین:6000

***هنزفریم ساختِ کامبوجه، امروز متوجه شدم @_@ راضیم از خودم و خودِش:دی

****بعد چهارسال لپ تاپ داشتن تازه دیروز کشف کردم شیفت و y رو که بگیری از اینا ؛ میزنه :| جا داره بهم خسته نباشید بگید :/ 

*****با آیکونِ کامنتا درگیرم -_-

  • پرتقالِ دیوآنه
  • جمعه ۳۰ مهر ۹۵
انسان وقتی دلش گرفت از پی تدبیر میرود؛
من هم رفتم :)
#سهراب_سپهری